قسمت سوم
اِلهى اِنْ حَرَمْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى یَرْزُقُنى؟ وَ اِنْ خَذَلْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى یَنْصُرُنى؟اِلهى اَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ.
معبود من! اگر تو محرومم کنى، کیست که روزیَم دهد؟ و اگر تو خوارم نمایىچه کسى یاریم خواهد کرد. معبود من! از غضب تو و فرود آمدن خشم تو بهتو پناه مىبرم.
نکاتى از این فراز:
1. خداوند، تنها روزى رسانِ بنده است.
2. عزّت به دست خداست.
3. بهترین پناه از غضب خدا، خود خداوند است.
اِلهى اِنْ حَرَمْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى یَرْزُقُنى؟
خداوند صاحب روزى
رزق به دو گونه است:
رزق مادى و رزق معنوى. رزق مادى همانند: آب، خاک، غذا، لباس، خانه،بهره داشتن از زیبایى ظاهر و همانند آنها و رزق معنوى همانند: علم، تقوى،عرفان، آبرو، عزت در میان اجتماع و همانند آنها.
در این فراز از مناجات نیز که در واقع جلوهاى از توحید ناب، متجلى شدهاست، تمامى رزقها، به حق تعالى منتسب شده و اینکه روزى تنها به دستاوست، تا آنجا که اگر او بنده را از روزى محروم سازد، هرگز کسى دیگرنمىتواند به او روزى برساند. در قرآنکریم اینگونه به این امر، اشاره شده است:
قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ اْلأَبْصارَ وَ مَنْ یُخْرِجُالْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ مَنْ یُدَبِّرُ اْلأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْأَ فَلا تَتَّقُونَ. (یونس: 31)
بگو! چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مىدهد؟ چه کسى است که بهشما چشم و گوش عطا مىکند؟ چه کسى، از مرده زنده و از زنده مرده برمىانگیزد؟ و چه کسى تدبیرِ امور را به عهده دارد؟ خواهند گفت: خداوند.پس بگو! چرا تقوى پیشه نمىکنید.
و در جاى دیگر نیز مىفرماید: «إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتینُ؛ همانا روزى دهنده،تنها خداست که صاحب قدرت و اقتدار ابدى است.» (ذاریات: 58)
چنان پهن خوانِ کَرَم گسترَد |
که سیمرغ در قاف قسمت خورَد |
مهیا کنِ روزىِ مار و مور |
اگر چند بى دست و پایند و زور |
سعدى
و عارف شوریده همدان، باباطاهر نیز چنین سروده است:
کریمى که مکانش لامکان بى |
صفا بخش تمام گُلرخان بى |
نگه دارنده روز و شبِ خَلق |
به هر جنبندهاى روزى رسان بى |
گرچه مراد از رزق در آیات فوق، مىتواند شامل مادى و معنوى باشد ـ کهفقط به دستِ خداوند است ـ اما مناسب است در غالب دو آیه دیگر، به دو نوع ازرزق معنوى نیز اشاره شود که آنها نیز، تنها در اختیار خداوند بزرگ بوده وپروردگار، آنها را نیز از ناحیه خود مىداند.
در آیه اول، حقتعالى، نعمت و روزى معنوى بزرگ تزکیه نفس را، که نصیببندهاى مىشود، از عنایات خود، در حق بنده دانسته و چنین مىفرماید:
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لکِنَّ اللّهَ یُزَکّی مَنْیَشاءُ وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ. (نور: 21)
و اگر فضل و رحمت و عنایت خداوند، نصیبِ شما نمىشد، احدى از شما بهتزکیه نفس و آراسته شدن به تقوى موفق نمىشدید، ولى این خداست کههرکه را خواهد مُهذَّب مىسازد، و خداوند شنوا و داناست.
ما بدان مقصد عالى نتوانیم رسید |
هم مگر پیش نهد لطف شما گامى چند |
حافظ
و در آیه دیگر، رزقِ علمى را نیز که از روزىهاى معنوى است، اینگونه بهخود منتسب مىداند: «عَلَّمَ اْلإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ؛ خداوند، عالم نمود انسان را آنچه را کهنمىدانست» (علق: 5) و نیز در آیه دیگر خطاب به پیامبرش مىفرماید «وَ عَلَّمَکَ ما لَمْتَکُنْ تَعْلَمُ؛ و خداوند، آنچه را که نمىدانستى به تو تعلیم داد.» (نساء: 113)
غرض آنکه تمامى رزق و روزى ـ چه مادى و چه معنوى ـ به دست پروردگارو به اذن اوست، و اگر او کسى را از این رزق محروم سازد، روزى دهنده دیگرىوجود ندارد.
وَ اِنْ خَذَلْتَنى فَمَنْ ذَا الّذى یَنْصُرُنى
خداوند صاحب عزت
چون عزت از ناحیه خداست، اگر او دریغ فرماید، بنده به جُز از خداوند صاحبعزت از چه راهى مىتواند، کسبِ عزت نماید.
عزیزى که هرکز درش رو بتافت |
به هر در که رفت هیچ عزّت نیافت |
سعدى
و چون ذلت و خوارى نیز از سوى اوست، اگر او بندهاى را ذلیل نماید، چهکسى جز او مىتواند، بنده را یارى رساند:
گر ز چشمِ همه خلق بیفتم سهل است |
تو مینداز که مخذول تو را ناصر نیست |
حافظ
چاره ما ساز که بىچارهایم |
گر تو برانى به که روى آوریم |
نظامى
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |